ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
 کیان نازنین من کیان نازنین من، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

♛ایمان هدیه آسمان♛

تقویم ایمانم

تقویمایی که زحمت درست کردنش رو بابایی برای ایمان نازنینش کشیده برآمد باد صبح و بوی نوروز  به کام دوستان و بخت پیروز مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز . ...
28 اسفند 1392

جشن عید ≧✯◡✯≦

پسر خوشکل من , هدیه ی آسمانی منننننننننننن دیروز با همدیگه رفتیم مدرسه تون , جشن آخر سال بود و دوست داشتم بیام و پیشت باشم این مدرسه رفتنمون هم ماجرایی داشت برای خودش , هوا دیروز به شدت بارونی بود از اول زمستون بارونی نباریده بود دیروز که من میخواستم بیام مدرسه بارون شروع شده بود , به سرویست اس دادم که نیاد گفتم : حالا که قراره منم بیام خب چه کاریه که شما با سرویس بری و من تنها , با هم میریم . آژانس که گفت : ماشین نداریم و باید نیم ساعتی صبر کنین , فرصت صبر کردن که نداشتیم با اتوبوس هم که به خاطر تکوناش نمیخواستم بریم , زنگ زدم به بابایی و بهش گفتم : که ما یه جایی بیرون از خونه وایمیستیم . بابایی هم که اینقدر سرش شلوغ بود متوجه ن...
28 اسفند 1392

پژمان!!!!!!!!!

دیشب داشتم با ایمان بازی حروف میکردیم , قرار بود با حرف اسم بگیم .من شروع کردم و گفتم : پریسا . ایمان : پژمان جمشیدی . من : پریا. ایمان : پژمان منتظری !! من : پوریا. ایمان : پژمان نوری !! من : ایمان این چه وضعشه , تو که همش داری میگی پژمان که !!! ایمان ( با یه لحن خیلی مطمئن ) : مامان اشتباه نکن , این پژمان با اون یکی پژمان فرق میکنه , اون جمشیدیه , این منتظریه , این یکی هم نوری !!! یعنی من تو عمرم اینجوری قانع نشده بودم ایمان خیلی دوست داشت صدای قلب نی نی مونو بشنوه , چند روز پیش که رفته بودم دکتر , ایمان هم باهام اومد , بعد که اومدیم از مطب بیرون بهش گفتم : خب ایمان جون صدای قلبشو شنیدی ؟...
18 اسفند 1392

کارنامه ی ایمانــــــــــــــــ✺✺ــــــــــــــــــم

ایمان عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم دیروز اومده بودم مدرسه تون یعنی معلمتون ازمون خواسته بود که بیایم , وقتی رفتیم بهمون کارنامه درسی این چند ماه رو دادن و تو عزیز دل مننننننننننننن تو همه چی خیلی خوب بودی فدات بشم عشقم چقدر خوشحال شدم معلمتون گفت از سی و دو نفر کلاستون پونزده نفر جزء دانش آموزان زرنگ و خیلی خوبن که شما هم جزء همین گروه بودی نازنین من , راجع به شما ازش سوال کردم بسیار بسیار ازت راضی بود و گفت:ایمان جون جزء دانش آموزان خوب منه , چه از نظر درسی چه از نظر اخلاقی .وای عشق من , من که دیگه رو زمین نبودم تو آسمونا برای خودم سیر میکردم واقعا چه لذتی داشت تو کلاستون از یکی از بچه ها به ا...
18 اسفند 1392

♥♥اختصاصی کوچولوی نازنینم♥♥

سلام عشق مامان   عسلکم خوبی ؟؟ جات راحته ؟؟ خوش میگذره اونجا بهت ؟؟عزیزکم سفت بچسب به قلب مامان تا موقعی که باید , از جات هم تکون نخور فعلا بهترین و امن ترین جای دنیا برای تو اینجاست , کنار قلب مادرت قلبی که همیشه به خاطرت میتپه و از ناراحتی تو ناراحت میشه. دیروز رفتیم دکتر , رفتم آزمایشام رو بهش نشون بدم , خداروصدهزار مرتبه شکر فعلا هیچ مشکلی نبود همه چی نرمال بود , دکتر هم برای اولین بار صدای قلب کوچولوت رو برامون گذاشت , من یکبار دیگه هم تو سونو صدای قلبت رو شنیده بودم ولی ضعیف بود , ایندفعه خیلی واضح و دقیق . چه ذوقی کردم , چقدر خوشحالم  عزیز نازنین من .امیدوارم قلب نازت سالهای سال همینجوری بتپه . عشق کوچولوی من...
13 اسفند 1392

دندان دردسرساز!!!!!!!!!

نفسسسسسسسسس مادر بالاخره کار این دندونت کشید به دندونپزشکی , هرچی میخواستم که نریم نشد دندونت شل شده بود , خیلی خیلی شل بود ولی اصلا نمیفتاد این دو سه شب آخر که دیگه درد گرفته بود , البته برات قابل تحمل بود ولی پریشب که رفتیم خونه ی مادر جون یکدفعه مثل اینکه درد گرفت , گریه میکردی و میگفتی : دندونم درد میکنه اولش فکر کردم به خاطر اتفاق چند لحظه قبل ناراحتی و اینو بهانه کردی گفتم : بریم تو ماشین خوب میشی ولی مثل اینکه واقعا دندونت درد میکرد ساعت نه و نیم شب رفتیم ولی هیچکدوم از دندونپزشکیا باز نبود شانس ما اون شب خیلی زود همه جا تعطیل شده بود  با هزار سختی یه مطب باز پیدا کردیم و رفتیم , البته اونم دکترش داشت میر...
7 اسفند 1392

با توام .......

مهربونم , نازنینم , بهترینم , عشقم , امیدم , جونم با توام , با تو که دنیای منی.... میخوام لحظه هام رو با تو بگذرونم , تمام لحظه هایی که حالا دارم و نمیدونم چند سال , چند ماه , چند هفته یا چند روز دیگه میتونم و فرصت دارم با تو باشم یا نه؟؟؟!!! ارزش این لحظه ها رو با هیچ چیز دیگری نمیتونم برابر بدونم ...... میخوام تو تمام لحظه هایی که میتونم داشته باشم با تو باشم , کنارت , همراهت , هم قدم و هم نفس با نفس کشیدنت. میخوام تا میتونم صدای قلب مهربونت رو بشنوم , تا میتونم نفسهات رو بشنوم و حفظ کنم. کنارم بمون تا زنده بمونم , با من باش تا دووم بیارم مراقب چشمهات باش تا امیدوار بمونم , مراقب قلبت باش تا زند...
3 اسفند 1392
1